۱۷۲۱۴
دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲
تعداد بازدید: ۱۰۲۲
مدت یک ماه ونیم ماه در اسارت حزب منحله دموکرات بودم

آزادگان یک سرمایه عظیم اجتماعی و فرهنگی براي کشـور ما هسـتند که متاسفانه هرگز نتوانســته ایم چنان که باید و شایدقدردان ایثارگريها ورشادتهاي این عزیزان باشیم. کســـانی که بهترین دوران زندگی خودرادر چنگال دژخیمان گذراندند وباوجوشکنجه هاوآزارواذیتهاي جسمی وروحی فراوان هرگز دست از اعتقاد و راه روشن خود برنداشتند و دشمن را در خاك خود اسیر صلابت و ایمان خود کردند. افتخار آشنایی با آزاده پیشکسوت سرهنگ بازنشسته جلال سعدی نژاد ما را بر آن داشت تا در گفت و گو با ایشان، یاد و خاطره مجاهدت و ایثار آزادگان را گرامی بداریم.

 

- براي آغاز صحبت لطفا خودتان را معرفی نمائید؟

به نام خداوند بخشنده و مهربان ، بنده سرهنگ بازنشسته جلال سعدی نژاد اهل و ساکن ارومیه هستم.

- چند ساله بودید که به جبهه هاي جنگ اعزام شدید؟

عرض شود در سال 1360 در سن 21 سالگی وارد مرکز آموزش افسری ونک شدم و در اسفند سال 1361 پس از پایان آموزشگاه به درجه ستوانسومی نائل گردیدم. و بصورت داوطلب با استان آذربایجان غربی که زادگاهم بود منتقل و به گردان محمدرسول الله(ص) که در آن زمان بعنوان گردان 203 امداد شناخته میشد اختصاص و از آطریق نیز به پایگاه قابازله از توابع گروهان گوگ تپه معرفی و مشغول بکارگردیدم .

- چند سال در جبهه ها حضور داشتید و در چه مناطق عملیاتی از جبهه حضور داشتید؟

بنده در طول خدمت دراستان آذربایجان غربی مجموعا بمدت یکصد وسی ماه در مناطق عملیاتی حضور داشتم.

- در چه تاریخی و در کدام منطقه به اسارت دشمن درآمدید؟ از آن لحظات برایمان بگویید چطور شد به اسارت دشمن درآمدید.

همانطوریکه خدمتتان عارض شدم درخرداد سال 1362 زمانیکه که مشغول خدمت مقدس در پایگاه قابازله واقع در محور مهاباد به میاندوآب بودم در یکی از شبها بعد از درگیری شبانه در پایگاه بعلت وجود عوامل نفوذی شبانه اسارت افراد مسلح غیرقانونی حزب منحله دموکرات در آمدیم.

 

- پس از اسارت شما را به کدام مناطق اعزام کردند، از روزهاي اول اسارت بگویید؟ عرض شود بعد از اسارت میخواستند مارا به طرف جنگلهای سردشت برده و از آنطریق به زندان دولتو برده و زندانی کنند. که همزمان نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران با توپخانه زندان را زدند و افراد مسلح بالاجبار ما را برگردانده و در کوههای مرز پیرانشهر داخل زاغه ها نگهداری می کردند. 

-  چند ماه در اسارت بودید؟

بنده بهمراه سایر همرزمانم مدت یکماه و نیم در اسارت بودیم . و درطول این مدت غذای ما صرفا نان و دوغ بود و فقط یکبار که به هواخوری بیرون رفتیم متوجه روخانه کوچک شدیم و با اکراه اجازه دادند ماهی بگیریم و اون روز بالاخره غذای گرم خوردیم.

- خاطره اي از دوران اسارت برایمان بگویید؟

بهترین خاطره ام زمانی بود که نیروهای حزب سعی می کردند با تحریک احساسات همکاران و تهدید و ارعاب مارا مجبور کنند به امام راحل و انقلاب توهین کنیم که با مقاومت ماو اصرار حزب فردی به اسم سید رسول دهقان که خودرا فرد سوم حزب دوکرات معرفی می کرد دخالت کرد و قضیه خاتمه پذیرفت بدون اینکه کوچکترین اهانتی به امام و انقلاب شده باشد.

- خاطره بعدی که جز خاطره های ماندگار و همیشگی زمانی بود که در حین حرکت ما در مسیربه طرف زندان یا اسارتگاه در چند نقطه حزب کومله با افراد مسلح دموکرات بر سرما درگیر شدند و مدعی بودند که چرا اینهارا می گردانید همه را اعدام کنید. هیچ یادم نمیرود یک روز حین عبور از یکی از روستاهای مرزی ،خانمی جوان جلوی مرا گرفت و به طرف ما حمله ور شد و به نیروها بدو بیراه می گفت وما چون زبان کردی بلد نبودیم بعدا متوجه شدیم که دو برادرش که عضو حزب بودند در درگیری با نیروهای سپاه کشته شده بودن و این خانم افراد مسلح را تحریک می کرد تا مرا تیربازان کنند. ضمنا یکی از ضعف های نیروهای حزب عدم توانایی آنها در خصوص حفاظت اطلاعات بود طوری که من توانستم در طول اسارت به یکی از آنها نفوذ کرده و اطلاعات مفیدی را در رابطه با چگونگی سقوط پایگاه و اسارت ما را گرفته و حقیقت موضوع محرز گردید که بحمداله عوامل نفوذی بعدا محاکمه و به سزای اعمال ننگین خود رسیدند.

- چه تاریخی از اسارت آزاد شدین؟

اسارت ما با اسارت جبهه های جنوب خیلی فرق داشت رزمندگان جنوب کشور اسیر یک کشورمستقل و زیر نظر سازمان ملل بودن ولی ما دست یک گروه مسلح بدون سازمان بودیم و هیچ امیدی به زنده ماندن نداشتیم.

- پس از آزادي از اسارت، در چه بخش هایی از نیروي انتظامی حضور داشتید؟

بنده پس از آزادی مدتی در اختیار سازمان قضایی نیروهای مسلح بودم و پساز رسیدگی به وضعیتم به خدمت ادامه داده وبیشتر در بخشهای اجرائی و شهرستانهای ماکو،شاهین دژ، نقده بوکان و ارومیه خدمت کردم.

- هم اکنون به چه کاري مشغول هستید؟

بنده در سال 1390 بازنشست شدم و معمولا اوقات بیکاریم را در قطعه باغ انگوری که دارم میگذرانم.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار استان ها