۸
دوشنبه ۰۷ بهمن ۱۳۹۸
تعداد بازدید: ۱۲۸۹
جناب ستوانسوم بازنشسته حبیب الله شریفی تازه آباد از آزادگان استان کردستان است که در زمان دفاع مقدس برای دفاع از کشور عزیزمان به استان خوزستان اعزام شده و درتاریخ 26/1/1365 در منطقه زبیدات و در حین عملیات به اسارت دشمن بعثی درآمده و پس تحمل سالها سختی و رنج و شکنجه بهمراه سایر آزادگان عزیز در تاریخ 3/6/1369 به کشور بازگشته است. ایشان اهل استان کردستان(شهرستان دیواندره) هستند و هم اکنون در شهر سنندج زندگی می کنند. ماهنامه آئینه گفتگوی مختصری با این عزیز آزاده انجام داده که توجه خوانندگان محترم را به آن جلب می کند.

لطفا کمی خودتان را معرفی کرده و از چگونگی ماموریتان در زمان جنگ مختصراً توضیح دهید.

بنده ستوانسوم آزاده بازنشسته حبیب اله شریفی تازه آباد متولد 1331 در شهرستان دیواندره و جانباز 35 % جنگ تحمیلی هستم. در سال 1356 استخدام شدم و در تاریخ 1/12/1381 از خدمت بازنشسته شده­ام. پس از 19 ماه انجام وظیفه در جبهه های حق علیه باطل در تاریخ 26/01/65 در حالیکه در جبهه زبیدات داخل خاک عراق بودیم، صبح زود بود در سنگرهای خود استقرار داشتیم ناگهان نیروهای عراقی بصورت حمله گاز انبری یگان ما را دور زدند که متوجه شدیم عده ای با لباس سبز پلنگی به ما نزدیک شدند، ابتدا فکر کردیم نیروهای خودی هستند چون هوا گرگ و میش بود، به طرف ما تیراندازی نمودند اطمینان پیدا کردیم که نیروهای عراقی هستند. تعداد 25 نفر در آن منطقه بودیم که همگی اسیر شدیم بعد از زدن چشم بند و قریب به یک ساعت پیاده روی در کویر، ما را به روستایی که عرب بود بردند و بعد از شش ساعت سوار بر اتوبوس کردند. همه ما را به استخبارات بغداد بردند. بعد از پیاده شدن از اتوبوس همه ما را بشدت مورد ضرب و شتم شکنجه قرار دادند و در عین حال بازجویی نیز انجام می­گردید. 5 روز این موضوع تکرار شد و در نهایت ما را به اردوگاه رمادیه انتقال دادند.

کل مدت اسارت ما در این اردوگاه سپری شد و خدا می­داند چه شکنجه­ها و مشکلاتی که ما قریب 5/4 سال در این اردوگاه تحمل کردیم. در این مدت شاهد رشادت­ها و ایستادگی­های دوستانمان بودیم و بطور خلاصه خاطرات بسیار ارزنده من در این مدت رقم خورده است.

آزاده سرافراز نیروی انتظامی،آقای حبیب الله شریفی تازه آباد

یکی از خاطرات زمان اسارت خود را برای خوانندگان بفرمایید.

یکی از دوستان بنده بنام مرحوم حسن صفرعلی­پور که دوران اسارت را با هم گذراندیم. ایشان بصورت مخفیانه توانستند در این دوران، بسیاری از همرزمان خود را با سواد کند و همچنین کسانی که تمایل داشتند، آنها را با قرآن آشنا و حتی المقدور با روخوانی قرآن آشنا می­کرد.

 یک شب مرحوم صفرعلی پور در حالیکه کنار بنده نشسته بود و قرآن را در دست داشت و آهسته قرآن را تلاوت میکرد، ناگهان یکی از نگهبان ها فهمید و درب بازداشتگاه را باز کرد، با تندی و اهانت و فحاشی بسیار، به ایشان گفت فردا به حساب تو خواهیم رسید. صبح فردای همان شب ایشان را صدا زدند و به بیرون محوطه بردند و در مقابل چشمان ما، قریب به 40 نفر از نگهبانان با کابل و مشت و لگد به جان او افتادند بعد از 40 دقیقه ضرب و شتم و شکنجه او را بر روی صندلی برقی چرخان بستند و شکنجه دادند بصورتی که وقتی او را به داخل بند آوردند جنازه ای بیش نبود و بعد از دو روز کم کم هوشیاری خود را مجدداً بدست آورد. خداوند ایشان را رحمت کند، ایشان سال گذشته مرحوم شدند و خدا می­داند که علت مرگ ایشان ناراحتی و شکنجه­های زمان اسارت وی بود.

آزاده سرافراز نیروی انتظامی،آقای حبیب الله شریفی تازه آباد

چه توصیه­ای برای بازنشستگان و همکاران و همرزمان قدیمی دارید؟

توصیه من به همه عزیزان بازنشسته و خوانندگان محترم این است که ضرورت دارد به آرمانهای انقلاب و جمهوری اسلامی پای­بند باشیم و نسبت به عبادات یومیه و حلال و حرام بی توجهی نکیم تا انشالله در سرای آخرت رستگار شویم.

همچنین سوی سخن من به عزیزان رزمنده و تلاشگر این است که، تمامی زحمات شما پیش خداوند منان ثبت و ضبط است و قدر خودتان را بدانید و برای حفظ انقلاب و نظام پر افتخار اسلامی همواره کوشا باشید.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار استان ها