۴۱
سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸
تعداد بازدید: ۲۷۲۷
سرهنگ بازنشسته دکتر ابراهیم واحد فوق تخصص پسیکوماکولوژی، از پیشکسوتان نیروی انتظامی است که در طول دوران دفاع مقدس، خدمات شایسته ای را از خود به یادگار گذاشته است. فرصتی مهیا شد تا با این استادیار دانشگاه آزاد اسلامی گفت و گویی از دوران داشته باشیم و جلوه هایی از حضور ایشان در جبهه‌های شرقی و غربی را به تصویر کشیم. آنچه در زیر می آید ماحصل این گفت و گوست.

سرهنگ بازنشسته پزشک ابراهیم واحد

چه عاملی باعث شد تا ژاندارمری را برای خدمت انتخاب کنید؟

من در سال 1353 در کنکور سراسری دانشگاه علوم پزشکی پذیرفته شدم و دوران تحصیل را می گذراندم اما با توجه به اینکه مشمول نظام وظیفه محسوب می شدم لذا یا بایستی به خدمت می­رفتم و بعد پزشکی را ادامه می­دادم و یا در یکی از ارگانهای نظامی استخدام می­شدم. من ترجیح دادم که این فاصله را ایجاد نکنم. لذا خدمت در ژاجا را انتخاب کردم و با نیت خدمت و تحصیل استخدام شدم.

به مدت 7 سال در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان درس خواندم و پس از اتمام تحصیل از سوی یگان خدمتی به استان سیستان و بلوچستان اعزام و با فرماندهان لایق آن خطه همچون جناب سرهنگ رضوی عزیز خدمت کردم. با آغاز جنگ، احساس کردم که نیاز است تا به یاری رزمندگان جبهه غربی بروم. لذا پس از طی 9 ماه به صورت داوطلبانه به خوزستان اعزام شدم. البته باید عنوان کنم که یکی از عوامل اصلی در این تصمیم­گیری جناب سرهنگ تاج­الدینی بودند.

 

 

مناطق محرومی را در آغاز حضور در ژاندارمری برای خدمت انتخاب کردید، عمده فعالیت شما در این مناطق معطوف چه برنامه هایی بود.

در سیستان و بلوچستان به همراه برادران جهادسازندگی قرارگاه مشترکی ایجاد کرده بودیم که به مردم محروم منطقه و همچنین کارکنان همکار و خانواده­های آنان خدمات پزشکی و بهداشتی ارائه می­دادیم. همچنین سالی یک­بار با شادروان رضوی عزیز به مناطق محروم و دورافتاده و چادرهای هموطنان بلوچ­ها می­رفتیم و آنان را که بیماری و مشکل داشتند، معاینه و درمان می­کردیم و برای آنان دارو و تجهیزات می­بردیم. پس از حضور در مناطق غربی نیز در ستاد استان و بعضی از شهرها آمادگاه راه می­انداختیم و رزمندگان را در طول عملیات­ها مداوا، بستری و اعزام می­کردیم.

 در موقعیت­های جنگی و عملیاتی­ نیز به موسیان، چموچه، آبادان، خرمشهر، پل نو و ... اعزام و از رزمندگان دفاع مقدس پشتیبانی می­کردیم.

 

خاطره به دوش کشیدن یکی از رزمنده جانبازی از منطقه عملیاتی یا در صف خون دادن برای مجروحان ایستادن که نقل مجلس خیلی از هم دوره ای های شماست، مربوط به همین دوران است؟

بگذریم ! کارهای خیلی خیلی بزرگتر از اینها در دوران دفاع مقدس اتفاق می افتاد.

 

بعد از پایان دوران دفاع مقدس چه کردید؟

در سالهای پایانی جنگ، از خوزستان برای اخذ تخصص اعصاب و روان شرکت کردم و پس از قبول به تهران منتقل شدم. 4سال تخصص اعصاب و روان را در دانشگاه تهران گذراندم و پس از اتمام تحصیلات به بیمارستان حضرت ولی­عصر (عج) و شماره 1 ناجا که در آن دوران به بیمارستان ژاندارمری معروف بود رفتم و در آنجا علاوه بر طبابت، به عنوان عضو شورای عالی پزشکی بیمارستان انجام وظیفه می­کردم.

با آغاز ادغام نیروهای سه گانه، به عنوان نماینده ناجا در ستاد فرماندهی کل قوا شرکت کرد حضور داشتم و دو سه بند از قانون نظام وظیفه را  اصلاح و تصویب کردیم و در آنجا توانستیم جا بیندازیم که چه کسانی قادر به خدمت نیستند. این موضوع از آن جهت اهمیت داشت که برخی کارکنان در دوران جنگ با عوارض روحی و روانی روبرو شدند و امکان ادامه خدمت برایشان مهیا نبود.

 

 

علاوه بر تخصص خود، آثار متعددی را نیز به رشته تحریر در آورده اید، در این خصوص صحبت کنید.

من 15 جلد کتاب در کارنامۀ تألیفات خود داشته­ام که عبارتند از کتاب­های  زمزمۀ عشق،  باورهای غلط، انسان و عشق، اعتیاد به مواد مخدرهای مغز، اعتیاد به محرک­های مغز،  طب سوزنی، هیپنوتیزم،  اختلالات جنسی، اشک خورشید،  باغ ملکوت، سوء مصرف و وابستگی به مواد،  عرصۀ سیمرغ،  رانده درگاه، عرش و فرش  که عموماً در زمینه­های علوم پزشکی، روانپزشکی، اشعار و غزلیات است و دو اثر نیز در دست اقدام دارم که عبارتند از پسیکوفارماکولوژی برای دانشجویان پزشکی و کتاب با  مادر همسرم چه کنم  که در آینده نزدیک به چاپ خواهد رسید.

 

در دوران زندگی به ویژه در دوران بازنشستگی که شرایط جدیدی بر زندگی حاکم می شود، نیاز به مشاور لازم است، چه کمکی به بازنشستگان در این خصوص می توانید بکنید؟  

قبل از هر چیز باید عنوان کنم که خیلی از مردم تصور می­کنند اگر کسی به روانپزشک مراجعه کند، مرض یا یک بیماری جدی دارد؛ در حالیکه ما می­توانیم سالم باشیم و برای سلامت­تر زندگی کردن به روانپزشک مراجعه کنیم. وقتی که ما جسمان مشکل دارد خودمان متوجه می­شویم ولی اگر روانمان مشکل داشته باشد، دیگران می­فهمند و آنچه که دیگران و اطرافیان منصفانه قضاوت می­کنند می­توانند در ارزیابی سلامت روان معیار و منبع قرار بگیرد. چون آنها می­توانند شاهد باشند که رفتارمان چگونه است. سلامت روان نشانه­های متفاوتی و اصولی دارد که عبارت است از اینکه کسی که بر آنچه که انجام می­دهد تسلط دارد، سالم است و کسی که غیر از آنچه بر آن می­اندیشد تسلط داشته باشد خیلی سالم است. نتیجه­اش این است که انسان نرمال از آنچه برای دیگران اتفاق می­افتد عبرت می­گیرد و انسان غیرنرمال از آنچه که برای خودش اتفاق می­افتد عبرت نمی­گیرد و آدم­هایی هستند که از یک موضع بارها و بارها گزیده می­شوند، سلامت روان تعریف­های مشخص دارد و شاید به آن مفهومی اصلی در بحث سلامت روان غیر از اولیای­الله کسی را نتوانیم نشان بدهیم اما می­شود به آنها نزدیک شد.

آشنایی با این موضوع نیازمند ارتباط با روان پزشک است و من نیز این امکان را می توانم فراهم کنم تا از طریق کانالهای ارتباطی روابط عمومی در این خصوص با بازنشستگان همراهی نمایم.

پیشنهاد دارم که در داخل ماهنامۀ آئینه که مورد استفاده پیشکسوتان، بازنشستگان و خانواده آنان قرار می­گیرد یک ستونی ایجاد شود تا به مشکلات آنان پاسخ داده و مشاوره­ای برای خانواده­ها صورت پذیرد و من این آمادگی را دارم که با افتخار در خدمت آنان باشم و بتوانم به سئوالات آنها از طریق ماهنامه پاسخ بدهم .

 

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار استان ها