۱۳۹
دوشنبه ۰۵ اسفند ۱۳۹۸
تعداد بازدید: ۹۳۳
پیشکسوت بازنشسته سید امیر آریا (کارشناس ارشد علوم تربیتی) در دنیای امروزه با این زندگی‏های پرتنش به خصوص در شهرهای بزرگ اضطراب و استرس جزء جدایی ناپذیر از زندگی روزمره است. استرس یکی از بیماری‏های جدی دوران ما است. خوشبختانه این روزها روش‏های متعدی برای مبارزه با آن وجود دارد.

«منظور افسردگی چیست؟» احساس ترس، تشویش، اضطراب و نومیدی توام با اختلالات زیستی و روانی و اجتماعی که در شخص ایجاد می‏شود، افسردگی را بوجود می‏آورد. همه ما در معرض دچارشدن به افسردگی هستیم. از دیدگاه پزشکی، حدوث کمبودها و نقش‏های بیوشیمیایی در مغز انسان موجبات افسردگی را فراهم می‏نماید. برای تشخیص افسردگی، ابتدا باید بدانیم چند نوع افسردگی داریم، افسردگی به سه نوع تقسیم شده است. 1. افسردگی معمولی، 2. افسردگی مزمن، 3. افسردگی شیدایی یا دوقطبی.
در افسردگی نوع اول که ناشی از بروز مسائل ناخوشایند و مشکلاتی است که کم و بیش در زندگی همه انسان‏ها حادث می‏شود. برای مثال می‏توان به مردود شدن در امتحانات، از دست دادن شغل، مرگ دوستان و خویشاوندان، شکست در مسائل زندگی و ورشکستگی و از این دست اشاره کرد. این نوع افسردگی عمومیت داشته و همه افراد کم و بیش در طول زندگی آن را احساس کرده‏اند. بررسی دانشمندان نشان می‏دهد که حدود 20 تا 30 درصد از افراد جامعه دچار این نوع افسردگی شده و می‏شوند که یک نوع افسردگی عادی است. نظر به اینکه تمام انسان‏ها در طول زندگی آن را تجربه می‏کنند، می‏توان گفت که از نظر علمی یک اختلال زیست روانی است که با گذشت زمان محدود و مراجعه به عقل و منطق علمی، می‏توان از قدرت تخریبی آن جلوگیری کرد. در صورت ادامه آن، برای درمان باید به پزشک متخصص مراجعه نمود و با توجه به اینکه امکان افزایش و ادامه آن در شخص وجود دارد، ممکن است قدرت تخریبی بیشتری داشته باشد. لذا باید از توسعه آن جلوگیری شود.
در افسردگی نوع دوم که افسردگی مزمن نامیده می‏شود، و نشانه آن شدت یافتن تدریجی این نوع از افسردگی است و به علت عدم درمان ادامه پیدا کرده و به حالت مزمن و دائمی در می‏آید. طبق آماری که دانشمندان ارئه کرده‏اند، زنان تقریباً دو برابر مردان و افراد 65 سال به بالا بیش از دو برابر دیگران دچار افسردگی می‏شوند. علیرغم این آمار، در پی تحقیقی که بین دانش‏آموزان و دانشجویان صورت پذیرفته، پسران بیش از دختران دچار افسردگی می‌شوند.
در افسردگی نوع سوم که به افسردگی شیدایی و یا دوقطبی معروف است، فرد افسرده روی به گوشه نشینی و عزلت می‏آورد و خود را از افراد جامعه کنار می‏کشد. غم و اندوه و حس بی‏امیدی، بی‏چارگی و بی‏ارزشی وجود فرد را فرا می‏گیرد. این امر سبب می‏شود افسردگی در طرز فکر، احساسات و رفتار فرد مستولی شود. این امر نارضایتی از زندگی را تا حدی در فرد تقویت میکند که فرد در انجام امور روزمره خود احساس ناتوانی می‏کند. این احساس نومیدی به تدریج بر فرد چیره شده و ارزش زنده بودن را در ذهن فرد ازبین می‏برد. فحاشی، توهین و عکس العمل‏های تند از خصوصیت‏های اخلاقی این افراد است. به عبارتی دیگر، فرد در اثر هیجان‏های درونی ایجاد شده، افکار و اعمالش از یکی قطب به قطب در به حرکت در آمده و لذا معمولا به این بیماری افسردگی دو قطبی اطلاق می‏گردد. حالت روحی این افراد از شادی و نشاط با کمی نوسان عاطفی و هیجانی به خشم و عصبانیت بدل می‏شود. تفاوت افسردگی مزمن و افسردگی دوقطبی این است که در افسردگی تک قطبی حالت‏هایی مانند شادی و نشاط بیش از اندازه دیده نمی‏شود و حالت افسردگی به صورت مزمن و ادامه دارد. ولی در افسردگی دو قطبی، روحیه شخص افسرده معمولا به صورت ناگهانی در دو وضعیت متفاوت، یعنی حالت افسردگی عادی و غیرعادی در نوسان است. در افسردگی دو قطبی، هیجان‏هایی مثل شادی و نشاط و خنده‏های دیوانه‏وار بدون علت و بحث و گفتگوهای اغراق آمیز توام با انرژی زیاد از حد، کارهای دیوانه‏وار و جنون آمیز، احساس غرور زیاد و سوء ظن شدید، احساس رنجش زیاد از دیگران، توقعات بیجا، حسادت و خود کم بینی و از خود بیزاری زیاد، خود بزرگ بینی غیر متعارف، ابراز خلاقیت های هنری خارق العاده و از این دست ظهور می کند. ظاهراً همگی حالت های ذکر شده در تضاد با افسردگی نوع اول و دوم که نشانگر سکون، سکوت و غم وغصه است می باشد. لازم به توضیح و یادآوری است که افسردگی معمولی از نوع افسردگی تک قطبی تلقی می‌شود ولیکن در سطح پایین‌تر از افسردگی قرار می‌گیرد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار استان ها